بایگانی برچسب: داستان

داستان آموزنده غوغای سکوت

قصه کوتاه و پندآموز غوغای سکوت «غوغای سکوت» روزی کشاورزی متوجّه شد ساعتش را در انبار علوفه گم کرده هست. ساعتی معمولی امّا با خاطره ای از گذشته و ارزشی عاطفی بود. بعد از آن که در میان علوفه زیاد جستجو کرد و آن را نیافت از گروهی کودکان که در …

توضیحات بیشتر »

سه داستان کوتاه، زیبا و آموزنده

مقام از خود ممنون: مامور کنترل مواد مخدر به 1 دامداری در ایالت تکزاس امریکا می رود و به صاحب سالخورده ی آن می گوید: باید دامداری ات را برای پیشگیری از کشت مواد مخدربازدید کنم.” دامدار، با اشاره به بخشی از مرتع ، می گوید: “باشه، ولی اونجا نرو.”. …

توضیحات بیشتر »

داستان من با خدا غذا خوردم

داستان من با خدا غذا خوردم   پسرکی بود که می خواست خدا را ملاقات کند، او می دانست تا رسیدن به خدا باید راه دور و درازی بپیماید. به همین دلیل چمدانی برداشت و درون آن را پر از ساندویچ و نوشابه کرد و بی آنکه به کسی چیزی …

توضیحات بیشتر »